وبلاگی برای همه اونایی که عاشقن!!!
by : x-themes

 ای کاش که در نیمه ی این راه

فریاد نمی زدی که برگرد...
ای کاش که این قصه نمی شد

ای کاش شبانگاه که می شد
این پنجره تا صبح سحر باز نمی ماند
حسرت زده ای بر لب این پنجره ای کاش
با یاد دو چشمان تو آواز نمی خواند

ای کاش کلاغی که فرورفت در افاق
در باغچه کوچک تو باز نشیند
تا از طرف من ،سر فرصت دوسه باری
آشفتگی حال تو را خوب ببیند

ای کاش که این ابر که مهمان شده در شهر
تا شهر تو رقصنده و طناز بیاید
هر گاه که تو خیره شوی بر دل این ابر
باران وفاداری من بر تو ببارد

ای کاش دوباره برسد لحظه دیدار
ویرانه شود این همه آشفتگی و درد
ای کاش...
فریاد نمی زدی که برگرد...


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 11:1 |- رها1919 -|

 من به تو خیره شدم
من به تو مات دوختم
من که از نگاهت در میان تنهاییم سوختم
از طپش تنهایی سکوتم بر تو خیره شدم
آن زمان که تو را از بر خواندم
در ذهنت تیره شدم
به شکل خاکستری شعرهایم در نگاهت کیش شدم
در نفسهایت گم شدم
من که در هر ثانیه با تو ثبت شدم
کنون در بادم
مثل شعله ای در باد بی یادم
من تو را از بر می خوانم
و در شعرم تو را یاس می نامم
در نگاهت ردپایی از عشق درک کردم
در گرمای آغوشت لذت یکی شدن را لمس کردم
در حضور دردم حضورت را حس کردم
همین لحظه بود که حرف دلم را از تو سرشار کردم
در لبخند تو امید به زندگی طلوع کرد
همانند آفتابی در تاریکی و بغض سرد
چه کودکانه دستانت را فشردم
و چه زود باورم را به تو سپردم
چه پیمان قشنگی است وقتی دل ها اصل اند نه فکر منطق بشری
من گویا در رویاها هستم
اما بگذار که عمرم اینگونه شود سپری
افسوس زمان در گذر است
لحظه ای رسیده است
از نوع حقیقت تلخ بیداری
از نوع جدایی اجباری
از نوع حسرت ها
فرصتی ازفاصله ها
زمانی به شکل خاطره ها
به دیروز خیره می شوی
تکرارش می کنی
این تکرار ترس از فرداهاست
ترس از خاطره هاست
این فاصله قدرت شکستن عهد ما را ندارد
حال بگو به آسمان و ستارگان
بگو به فال گیر تا می تواند در فال ما جدایی بکارد
بگو تا می تواند بین ما فاصله ببارد
اما این دوری طاقت شکستن عهد ما را ندارد
دیروز را از بر کن
امروز را لمسم کن
که فردایی اگر ببینم در کنار توست
که فرداها همه در یاد و نگاه توست


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 11:0 |- رها1919 -|

 مرده شور آن چشمانت را ببرند
که از این همه آبی دریا
فقط لکه های نفتش را پذیرا شده است...
مرده شور آن نگاه هایت را ببرند
که از این همه شوری دریا
تنها نگاه معصومانه پرندگان را بر خویش گرفته است
آخ که من پشت پلک هایت چقدر منتظر میماندم
تا باز لحظه ایی در نگاهت بنشینم
من در پی نگاه تو میدویدم و تو از من دریغ میکردی
مرده شور خجالت نگاهت را ببرند
که من محو نگاهت می شدم
بی اختیار ،با تمام وجود
مرده شور آن همه ناز که از طبعت به ارث برده ایی انگار
برای دل من تصویری زیبا تر از خنده های شکلاتی تو نبود
رنگ زیبای ساحل در وجودت پیداست
کاش در سکوت بین ما لرزشی میشد
کاش فاصله نگاه مان به بازدم نفس هایمان میرسید
به جایی به نزدیکترین جای این گره
مرده شور خودت را ببرند
با این که می دانی دلم برایت تنگ می شود...
با این که می دانی دوستت دارم...


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:59 |- رها1919 -|

 مینویسم بدون تو
بدون حضور تو
با دلی تنها
با هزار آه
با نگاهی بغض آلود به این فاصله
به این شب ها به این کاغذ های باطله
کاغذ هایی برای کشیدن لطافت نگات
برای بیان مخمل رنگ چشمات
بدون تو
این واژه دلتنگی چه معنای دلگیری دارد
چه وسعتی...چه رنگ شبگیری دارد
بدون تو
سوگی دارد فضای اتاقم
و از با تو بودن خیال میبافم
اشک تمدید می شود در نگاهم
بدون تو آه بدون تو...
حسرت چه جولانی میدهد برای لحظه دیدار
جسمم چگونه میجوشد  در این سوی دیوار
مثل یک بیمار
گذر کند این زمان طعنه تلخی است انگار
بدون تو  قصه نیست
حال امشب و هر شب من است
بدون تو
لحظه های با تو بدون مثل نام قشنگ تو
پرستو وار از خاطره آرامشم کوچ میکند
بدون تو آه که زمان با من انگار گل یا پوچ میکند
بدون تو حال من اما...
پشت یک واژه آه
من تا همیشه تنها
ساده و کودکانه گریه میکنم


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:58 |- رها1919 -|

 عاشقانه هایم را سرودم

و تو هرگز نخواندی و نخواهی خواند...

اینجا شب من طولانی است...

باور کرده ام دیگر بی تو حتی آسمان هم آبی نیست...


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:57 |- رها1919 -|

 نمیدانم کجایی

در وجودم نهفته شدی...

در بین دستانم...

در قلبم...

در گوشه چشمانم...

در آسمان ایمانم...

 

در کجا نشسته ایی

کنار ساحل آرامش من

آنجا که تپش قلبم به شماره میفتد

شاید آنجا که شاپرکی بر گل آرام مینیشیند

 

کجا تو هستی که اینگونه به وجودم ملحق میشوی

در بی خوابی هایم

در شبهایه بی قراریم...

در متن تمام تنهاییم

چگونه تو آرام گرفتی در این آشوب

 

تو کجا آشکار اینگونه پنهان شده ایی

در زیر پوست من

چه لطیف میجهی...

تو در فراسوی هر زمان

در هر جای این مکان

با منی...

طوری روحم با عشق تو آمیخته شد که انگار

تو خود منی...


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:50 |- رها1919 -|

 من از این تنهایی

از این که دیر می آیی

از این که روزی به من بگویی

تو به من نمی آیی

می ترسم....

چرا نمی دانی تو

چگونه بی تو زمان میگذرد

بارها این را از خودم می پرسم

من می ترسم...می ترسم..


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:49 |- رها1919 -|

 زندگی یعنی همین امروز همین حالا

یعنی در آغوشت تا همیشه تا فردا

زندگی یعنی نگاه تو

کوک کردن قلبم با صدای تو

دل دادن به آهنگ دل پاکت

سرور و عشق در فضایی ساکت

زندگی یعنی همین دم

که از دلتنگم

می دانی

از این حسم عشق را می خوانی

زندگی یعنی داشتن قلب پرستو

در این وادی پست و ناهنجار تو در تو


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:48 |- رها1919 -|

 تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را 

بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم 

فـرمـول وار ؛ 

مـرتـب و بـی نـقـص ...

و تــو 

بـا یـک اشـاره

هـمـه چـیـز را

در هـم می ریــزی ...

در شرح حال گل
بنویسید خار را
بر هم زنید : خوب و بد روزگار را .


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:47 |- رها1919 -|

 هر که آید گوید:

   گریه کن، تسکین است
      گریه آرام دل غمگین است

چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم

ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
 من و آرام دل غمگینم


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:46 |- رها1919 -|

 ♀☺☻♥♦♣همیشه
در بدترین لحظه ها
تنها رها می کنی مراو
بدترینِ لحظه ها
وقتی است
که تو
مرا
تنها
رها می کنی☺☻♥♦♀ 


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 10:44 |- رها1919 -|

 ♣♦♥قلبم آسمون میشه به شوق خوابیدن ستاره ی وجودت ، کاش از میون همه ی ستاره ها سهیل نشی .
 
ای غزل ترین ترانه ، اگر تو نباشی من هم برای همیشه مانند ستاره ای کوچک ناگهان از نظرها محو خواهم شد ، پس بمان تا بمانم .
 

ای خوب ، تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ، آرزویم همه سرسبزی توست ، دائم از خنده لبانت لبریز ، دامنت پر گل باد .
 

میگن عدد ۷ مقدسه ، پس ۷ دفعه دورت بگردم ، ۷۰ دفعه فداتشم ، ۷۰۰ دفعه قربونت برم ، ۷۰۰۰ دفعه برات بمیرم و به اندازه ۷ آسمون دوستت دارم .
 

در مصر شوریده ای بود و می گفت : در طریقت اگر عاشقی در غم عشق بمیرد عجب نیست ، عجب آنست که در سوز عشق یک روز زنده بماند .
 

گل من خبر نداری دل گلدونت می گیره ، اگه تو پژمرده باشی گلدونت برات می میره .
 

شعاع درد مرا ضرب در هزار کنید ، مگر مساحت رنج مرا حساب کنید .


دل تو اولین روز بهار ، دل من آخرین جمعه سال ، و چه دورند و چه نزدیک به هم .
 

عشق یعنی اینکه وقتی می خوای برسونیش ، رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک تره .
 

در مدرسه از نشاط من کم کردند ، از فرصت ارتباط من کم کردند ، هر وقت به هم عشق تعارف کردیم ، از نمره ی انضباط ما کم کردند .♥♦♣


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 9:18 |- رها1919 -|

 اين پيام هاي جديد رو وقت نكردم جدا از هم بنويسم خودتون زحمتشون رو بكشيد


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 9:16 |- رها1919 -|

 ☼تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم

تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.


جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینم.
بی تو جز گستره بی کرانه نمی‌بینم میان گذشته و امروز.
از جدار آینه خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.

تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها که به جز وهمی نیست دوست می‌دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
تو می‌پنداری که شکی، حال آنکه به جز دلیلی نیستی
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می‌رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.☼


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 9:14 |- رها1919 -|

 دختر دانش‌آموزی صورتی زشت داشت. دندان‌هایی نامتناسب با گونه‌هایش، موهای کم‌پشت و رنگ چهره‌ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدید آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند. نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه‌وارد ایستاد و از او پرسید: میدونی زشت‌ترین دختر این کلاسی؟ یک دفعه کلاس از خنده ترکید… بعضی ها هم اغراق‌آمیزتر می خندیدند.

اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله‌ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه‌ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی. او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.

مهربانی زیبایی جذابیت اخلاق او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم‌عسلی و به یکی ابروکمانی و…. به یکی از دبیران، لقب خوش‌اخلاق‌ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب‌ترین یاور دانش‌آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجیدهایش از دیگران بود که واقعاً به حرف‌هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه‌های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا! و حق هم داشت. آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.

سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری‌اش احساس کردم شدیداً به او علاقه‌مندم. ۵ سال پیش وقتی برای خواستگاری‌اش رفتم، دلیل علاقه‌ام را جذابیت سحرآمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی‌اش گفت:

برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!

در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند. روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست؟ همسرم جواب داد: من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم؛ و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.☼


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 9:13 |- رها1919 -|

 هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..

هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..


این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم  یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..

می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 9:13 |- رها1919 -|

 مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!

مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه، به عادت آب دادن گل‌های باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنی‌ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق.

چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمی‌سپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار می‌شکند.
می‌توان شکسته‌اش را، تکه‌هایش را، نگه داشت.
اما شکسته‌های جام ،آن تکه‌های تیز برنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه می‌شود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
بهانه‌ها، جای حس عاشقانه را خوب می‌گیرند.


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 9:12 |- رها1919 -|

 -اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست laughing

2-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید

3-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه

4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو  قایم نمیکنید rolling on the floor

5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب  کمتر است

6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه surprise

7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید

8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید! big grin

9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما می­آد

10- فقط شما میتونید برید استادیوم cool

11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید

12-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید

13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید

14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید

15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید

16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره

17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید sleepy

18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید

19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید cowboy

20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید

21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟

22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا...

23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید

24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید

25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید

26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید

27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید

28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید

29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید rolling on the floor

30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه

31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد)

32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید smug

33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید

34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه

35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون

36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید

37- نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید whistling

38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD  معمولا بالای 16 میلیون میباشد)

39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره

40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست

41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید

42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند

43- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید I don't want to see

44- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد

45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید

46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه)

47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار  ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد

48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید

49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟)

50- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود)


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:29 |- رها1919 -|

 غضنفرميره سيرك ميگه ميخوام استخدام بشم!
ميگن چه كارى بلدى؟
ميگه بلدم اداى كلاغ رو در بيارم!
ميگن اونو كه مام بلديم:قار قــار...!بفرما بيرون...
غضنفر هم پـــ ـــرواز ميكنــه و ميــره..!:|


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:16 |- رها1919 -|

 تو خونه یه پشه داریم دیگه مقیم شده ، از خودمونه …
امروز که اتاقم رو بعد از چند ماه مرتب کردم دیدمش از در اتاق اومد تو ،
بعد نشناخت ، فک کرد اشتباهی اومده، رفتش بیرون !


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:14 |- رها1919 -|

 به داداشم میگم مگس رو تلویزیون نشسته.میگه:بکشمش؟
پـَـــ نــه پـَـــ بهش بگو بیاد عقب وگرنه چشماش ضعیف میشه


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:14 |- رها1919 -|

 یه زمانی بود بابام با مادرم دعوا می كرد ...
بابام منو شاهد می گرفت ،بعدش مادرم منو می زد !!!
هر وختم مادرم منو شاهد می گرفت بابام منو میزد ...
یه بار اومدم خلاقیت به خرج بدم گفتم :
من هیچی ندیدیم !!!
جاتون خالی از دوتاشون كتك خوردم !!


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:13 |- رها1919 -|

 رفتم امتحان گواهينامه سرهنگه ميپرسه اومدي امتحان؟ جرات نكردم بگم پ ن پ از طرف سيا اومدم براي عمليات جاسوسي استخدامت كنم خيلي مودب گفتم بله جناب سرهنگ!!

 


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:12 |- رها1919 -|

 من آخرش با یخچال ازدواج می کنم!
وقتی خوشحالی میری در یخچالو وا میکنی!
وقتی ناراحتی میری در یخچالو وا میکنی!
وقتی کسلی میری در یخچالو وا میکنی!
داری با تلفن حرف میزنی میری در یخچالو وا میکنی!
... وقتی نمیدونی چته! میری در یخچال و وا میکنی!و...
آخه موجود اینقدر سنگ صبور !! اینقدر محرم؟ اینقدر با حوصله!!!!!!!

 
 

†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:11 |- رها1919 -|

 جلوترنياخاکسترميشوى!!!
اينجادلي راسوزانده اند


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:10 |- رها1919 -|

 اگر زندگيم دريک كاسه آب خلاصه ميشد آنرا بدرقه راهت مىكردم . . .


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:10 |- رها1919 -|

 این روز ها احساس بچه ای رو دارم که رفت تو کوچه تا بازی کنه اما کسی بازیش نمی ده..


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:9 |- رها1919 -|

 رفاقت رو از دست فروش بازار نخریدم بلکه تو کوجه های خاکی محلمون یاد گرفتم پس خوب می دونم برای کدوم رفیق زمین بخورم که از زمین خوردنم شاد نشه بلکه دست خاکیم رو بگیره و منو از زمین بلند کنه


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:اس ام اس ,عاشقانه,جديد,جك,لطيفه,, 8:6 |- رها1919 -|

سلام دوستان ازامروز ميخوام يكم مطب جديد داخل وبلاگ بذارم مثلا شعر واس ام اس وچيزاي ديگه فقط نظريادتون نره ممنون 


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, 8:1 |- رها1919 -|

ϰ-†нêmê§